ساختار دنیا و حقارت آن

حقارت حیات دنیا

آیا بشر امروزه ،دلائلی مشهود مبنی بر حقارت حیات دنیوی را لمس کرده است؟ ما در دو سر فصل قبلی، حادثه ظهور و بروز جهان در دنیائی بینهایت بزرگ و فرو رفتن در اعماق دنیای بینهایت ریز شامل کوانتوم و کوارک را تا مرز غیب دنیوی تجربه کردیم.
با سیر در جهان ،به نظمی عمیق و نهادینه در ریز ذره ها مثل کوارک، ذرات بنیادی ،اتمها ،مولکولها،سلولها، عناصر،پیکره ها ،و خوشه های گیاهی( انگور ،خرما ، دانه های چیده شده در انار) و یا حیوانی (دستجات ماهیها،پرندگان ،گله های حیوانی ) و نیز نظمی شگرف در درون بزرگ پیکره های کیهانی مثل ابر خوشه ها، خوشه ها ، خوشه های محلی ،کهکشانها، خوشه های ستاره ای، سیارات و اقمار آن پی خواهیم برد.

زایش، چرخش ، حرکت ، سرعت و گسترش و در نهایت فنا پذیری در همه از ریز تا درشت نوشته شده است. چرا؟

چرا آفریدگار ،می آفریند/إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ/ الحجر -86.
چرا پروردگار،می پرورد./قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ.../الرعد - 16
چرا فنا گر همه وجوه و صورتها ، از ریز ذره تا ابر بیگ بنگ ها را فنا می کند؟/کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ/الرحمن -26
- وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ/الرحمن - 27

این هزینه هنگفت خلقت ،چرا رو به انتروپی و نابودی است؟ چرا این همه زیبائی و کاخ عظیم دهر که عظمت ابعاد آن در  ۱۵ میلیارد سال نوری پس از انفجار بزرگ در آسمانها و کهکشانها گسترده شده است، در پیام جبرئیل متاع و قلیل انگاشته شده است؟

میدانیم که سفینـــه کاسینی ، به دستور دانشمنـدان ناسا ،از فاصله یک میلیـارد و ششصد میـــــــلیـون کیلومتری، در مــــدار زحل ،تصویر حقــارت آمیز زمین را ارســال کرده است.(تصویــــر بالا). 
آیاتصویر فوق که زمین و شش میلیارد ساکن بشری آنرا به همـــراه قمر آن ،تنها بصـــورت یک نقطه نورانــی ، از مدار سیاره زحـــــــل، نشان می دهد ،حاوی همان پیام جبرئیل و شاهدی بر آیات زیر است؟
......ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره فما الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل(توبه/۳۸)
....آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه حیات دنیا در برابر آخرت،جز اندکــــــــی نیست.

یا قوم انما هذه الحیوه الدنیا متاع و ان الاخره هی دار القرار(غافر/۳۹)
ای قوم من ! این زندگی دنیا ،تنها چیز اندک و زود گذری است، و آخرت سرای همیشگی است.

ذلکم بانکم اتخذتم آیات الله هزوا و غرتکم الحیوه الدنیا.....(جاثیه/۳۵)
این بخاطر آن است که شما آیات خدا را به مسخره گرفتید و زندگی دنیا شما را فریب داد....

اعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد..... ما الحیوه الدنیا الا متاع الغرور(حدید/۲۰)
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخر فروشی در میان شما و افزودن طلبی در مال و فرزندان است......زندگی دنیا جز چیزی اندک، زودگذر و فریبنده  نیست!


همانطور که ذکر شد، عرض کهکشان ما حدود ۱۰۰ هزار سال نوری و قطر آن در حدود ۱۵۰۰۰ سال نوری میباشد . خورشید ما در لبه ۱۰هزار سال نوری و ۲۸ هزار سال نوری از مرکز کهکشان جای گرفته است. حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیـــــــــــــــــارد خورشید دیگر در کهکشان ما حضور دارنــــــد که نزدیکترین آنها همان سه گانه قنطـــورس با چهار سال نوری فاصله است؛که با تکنولوژی امروزی ۴۰۰۰۰ سال زمان لازم است تا به آن برسیم! آیا با این حساب برای شما قابل تصور هست که چه مقدار طول می کشد تا به مرکز کهکشان با ۲۸۰۰۰ سال نوری فاصــــــله سفر کنید؟ و یا چند سال لازم است که از لبه کهکشان راه شیری با ۱۰۰۰۰ ســــــال نوری فاصله بگریزید؟ اینها همه فواصلی در یــــــــــــک کهکشان بنام راه شیری ست! در جهان مشهود  میلیاردها میلیارد کهکشان ثبت شــــــــــده است . فواصل کهکشانی هزار و یا ده هزار و یا صد هزار سال نوری نیست ، بلکه همسایه کهکشانی ما، آندرومدا(امراه المسلسله) با ۲۰۰۰ میلیارد خورشید در فاصلـــه ، ۲/۲ میلیون سال نوری از ما قرار گرفته است!
کهکشـــان ما با سرعتــــــــی معــادل ۳۰۰کیلومتر در ثانیه به همســــــایه خود آندرومدا نزدیک می شود .کهکشان های اطراف ما در خوشه ای محلی با جمعیتی حدود ۲۴ کهکشان ،نظمی الهـــــی یافته اند.

جالب است بدانید که کهکشـــــــان راه شیـــری ،کهکشان  بزرگی در خوشه محلی کهکشانــــها نیست .و خوشه محلی ما خوشه بزرگی در بین خوشه های کهکشانی نیست ،چرا که به عنوان مثال خوشه ای در جام سنبله با ۲۵۰۰ کهکشان ،خوشه ای با عظمت است که خوشه محلی ما را به تحقیر می کشاند. و خوشه محلی ما عضوی از ابر خوشه محلی(Local Super Cluster) با ۱۰۰ خوشه می باشد . در مرکز این ابر خوشــــــــــه ،  خوشه غول آسائی هست که خوشــه محلی ما دور آن می چرخد. قطر خوشه محلی چیزی حدود ۱۶۰ میلیون سال نوری است! بین ابر خوشه ها رخنه هائی هست که حرکت انبســــــاطی جهان ،بادکنک در حال باد شدنی را در ذهن تداعــــــی می کند.

خورشید

خورشید منظومه ی ما،خورشید بزرگـــــــــــــــــــــی در کهکشان راه شیری نیست .تنها عضـوی از    یک خوشــــــــه ستاره ای است . که با سرعت    ۲۲۰ کیلومتر در ثانیه هــر ۲۴۰ میلیـــــــــــــــون سال یکبــــــار، بر گرد مرکـز کهکشان در دوران است. 

 

در تصویر فوق مقایسه ای بین خورشید Arcturus  و خورشید ما با نام Sun را می بینید. خورشید به اصطلاح بزرگ ما در بین غولهای خورشیدی نظیر آنتارس، قابل رویت نیست!!!

خورشید و سیارات ما، از خورشیدی همجوار بنام آلفا قنطورس با فاصله چهار سال نوری ،همچون ستاره ای کم فروغ در آســـــمان  شب  آنجا  دیده خواهد شد . چنانچه خورشید آنها ، سیاره و سیـــاره آنها، انسـان و انسان آنها، تلسکوپ میداشت ؛ باز هم قادر به دیدن سیاره ی آبــی  رنگ ما نبودند! زیرا کل سیارات منظومه شمسی کمتر از ۲٪ جرم خورشید را ندارند و درخشش ۵۶۰۰ درجه ای سطحی خورشید، مانع از عرض اندام سیارات حقیر می شود!

 خورشید که در اثر انقباض یک سحابی پرانرژی بوجود آمده است،ارزشمندترین گوهر منظومــه شمسی است، زیرا به اذن و امر اله یکتا پیدایش حیات ، روند حیات  و بقای حیات را برایمان به ارمغان آورده است. ستارگانی که در آسمان شب  نظاره گر آن هستید، هر کدام یک خورشید با ابعاد و اندازه های متفاوتی هستند. و ماده  اولیه ی تمام این ستارگان ،هیدروژنی ست که در روندی تکاملی تبدیل به هلیوم می شود.

به تصور زیر نگاه کنید.قسمتی از بازوی جبار در کهکشان راه شیری را در نظر آورید که منظومه خورشیدی ما درآن واقع شده است.هزاران هزار خورشید که شنهای کنار ساحل دریا را تداعی می کند! هر کدام از این نقاط نورانی غولی تابناک است که از افق سیارات خود، با جبروت و عظمت طلوع می کند و در افقی دیگر غروب مینماید. و عاملی برای انرژی بخشیدن به میلیاردها میلیارد جاندار منظومه ی خویــــش هستند. 

این عظمت از دیدگاهی ژرف و فرانگر به حقارت، قابل باز تعریف است. و حقــارت دنیا با هر ابعاد و عظمتی، به همه ی ابر پیکره ها از سیاره تا ستاره، کهکشانها و ابر خوشـــــــه های کهکشانی  قابل تعمیم است.

اندیشه و تفکر در ساختار جهان و فهم حقارت جهان مادی، ما را به حقیقت آیات الهی می رساند که : 

یا قوم انما هذه الحیوه الدنیا متاع و ان الاخره هی دار القرار(غافر/۳۹)
هدف رسیدن به راهی ست که ابراهیم، محمد، عیسی و موسی(درود بر همه ی ایشان)، هزاران سال پیش، آنرا جهت شکستن بتهای معاصر خویش طی کردند.
با شناخت واقعی ساختار جهان، گام در شناخت شعور دیگر اجزاء خواهیم گذاشت و شکل شعور را در دیگر مخلوقات بررسی خواهیم کرد.
با درک صحیح این نکته که، هیچ مخلوقی از حقارت و بندگی در برابر عظمت خالق یگانه، تهی نیست؛ به راهی نورانی از هرگونه شرک، دست خواهیم یافت.
باید این راه را پیمود و به این درک و هوشیاری رسید که ما ، سیاره امان ، خورشیدمان ، کهکشان مان ،و بیگ بنگ مان و یا چنانچه در آینده ای نزدیک به دیدار سایر موجودات هوشمند مثل جن و یا ملائکه نائل شویم ، هیچکدام  رب ، رب النوع و فرزند خالق هستی و شریک در اسامی الله تعالی نیستیم. و الله تعالی در عظمت و شکوه و نامهای خود شبیه و مثلی ندارد/وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ.
بنگریم که سیاره ، ستاره ، کهکشان ، بیگ بنگ و شاید هزاران بیگ بنگ و دنیاهای دیگر ، نقطه ای بیش در کیهان مخلوق و پهناور الهی نیستند!  همه و همه، خدائی را که به دست اوست ملکوت آسمانها و زمین، بنده اند و خاضع و خاشع! 

و انه تعالی جد ربنا ما اتخذ صاحبه و لا ولدا (جن/۳). 

خدائی که فرزندی برای خویش اتخاذ نکرد و او منزه است از هر شریک انس و جن و ملائک.

سبحانه و تعالی عما یشرکون .

سبحانه و تعالی عما یصفون .

سبحانه و تعالی عما یقولون علوا کبیرا .

ای خالق سر انگشتان من، شاهدم که شبیه و ماننــــــدی نداری . چشمها را می بینی و هیچ دیده ای ترا نمی بیند. ای شنوا و ای آگاه ، یگانگی و بزرگی مخصوص توست. علم و قدرت و اراده ات در آنچـــه خلق کرده ای، جاریست. در هر چــه امر فرمودی بلا منازعی . نه هم ترازی معادل و نه مخالفــی تجاوز گر، و نه اسمی مشابه! و نه مثلی !

ای خالق چشمان من ، هرگاه در تو می اندیشم ، حیرانــی مرا فرا می گیرد. احوال و حوادث  در تو راهی ندارند . و امور ترا متحیر نمی کنند. وصف کنندگان از  فهم عظمتت عاجزنـــــد. جبروتت در اندازه ناید ،که بر قلبی خطور نماید. و هرگـــــز در چیزی معادلی بر تو نیست.درک عالمان و اندیشه متفکران بر تو راهی نیافت. چگونه میتوان ترا با صفات آفریـــــده ها وصف کرد که یگانه ای و بی نیاز! هر آنچه در وهم من آید، غیر آنی.

ای پرورش دهنده من ،به تو شناختم ،آنچه را شناختم! و به آنچه شناختم ،ترا نشناختم!

 

                           جاری فرما برقلبمان  ایمان و یقین به غیب را !